به قلم دامنه : در مدرسهی سلیمانی» (۱۷) به نام خدا. سلام. به روایت یاران نزدیڪ شهید حاج قاسم سلیمانی، ایشان برای سلامت و تغذیهی نیروهای رزمنده در طول دفاع مقدس اهمیت بهسزایی قائل بودند.
ڪمتر جبههرفتهای انڪار میدارد ڪه: نابسامانی در جنگ نبود، غافلگیری نبود، بیآبی در گردان نبود، مشڪل غذا پیش نمیآمد، و حتی گاه تدابیر از میان فلان گردان از میان نمیرفت و گردان، گروهان بازنمیگشت و گروهان، دسته. نه. این ڪاستیها رخ میداد. چون، جنگ است، شوخی ڪه نیست.
دست و انگشتر شهید حاج قاسم سلیمانی در طرح یک لبنانی بر نقشهی ایران
اما من از سرگذشتهای عجیب این بزرگمرد نامدار خوانده و دانستهام ڪه او همیشه مراقبت داشت ڪه دستڪم مشڪلات سلامت و تغذیه لشڪر ثارالله ڪرمان را دربر نگیرد. یعنی علاوه بر احاطه بر بُعد نظامی، به سلامت و تغذیهی نیروها بسیار توجه میڪرد.» زیرا در جنگ، این دو عامل (سلامتی و تغذیه)، بُنیهی نیروهای جنگ و روحیهی رزمندگان را ضامن است، این دو اگر نادیده گرفته شود، انسجام درونی و شیرازهی دفاعی از هم میپاشد.
جدّیبودن سلیمانی در همهی ابعاد موجب میشد تا نیروهایی ڪه به او سپرده شدند با ڪمترین آسیب مواجه شوند؛ هرچند در جنگ نمیتوان همهی عوامل را مانند زمان صلح و آرامش به دلخواه خود، تحت ڪنترل درآورد و مدیریت تام ڪرد. زیرا هر جنگی دو سر دارد: دفاعڪنندگان (=ایران و محور مقاومت) و جنگآفرینان (=عراق و داعش).
خوانندگان بزرگوار را به مورد استنادی زیر در زمان جنگ تحمیلی عراق علیهی ایران، توجه میدهم ڪه حاج قاسم تا چه میزان به حراست از جان و خون رزمندگان، دغدغه و دقت و نظارت داشت:
مسئول مهندسی لشڪر ثارالله تعریف میڪند؛ (منبع) روزی با یڪی از نیروهای ستاد لشڪر در عملیات به حاج قاسم رسیدیم. در حین عملیات چند نفر شهید شده بودند. ایشان با صلابت رو به ما ڪرد و گفت: اگر در ڪار مهندسیتان ڪوتاهی ڪرده باشید در خونِ همهی این شهدا سهیم هستید.»
در مدرسهی سلیمانی» (۱۸)
شهید حاج قاسم سلیمانی در آخرین مأموریت الهیاش وقتی از بیروت خارج میشود، دوستان به نوعی به او میگویند ڪه شما به بغداد نروید. سردار میگوید: من دارم به مَقتَل [شهادتگاه، قتلگاه] خودم میروم». (منبع)
شهید سپهبد قاسم سلیمانی و سید حسن نصرالله
نڪتهی نیمهتشریحی: زندگی، مقدمهای بسیارزیبا برای آخرت است، هرچه طولانیتر، بهتر. هرچه معنویتر و مینوییتر، پذیرندهتر. تنها مقدمهایی بر ڪتاب حیات آدمی، ڪه انسان آن را همی دوست میدارد. همی. حتی حاضر نمیشود تمام شود تا وارد متن ڪتاب و گفتارهای آن و پایانش شود. شاید به همین علت باشد رسول خدا (ص) دنیای زیبای خدا را به مزرعه» تشبیه ڪردهاند، ڪه در آن هم باید ڪار ڪرد، هم باید ڪاشت، هم باید برداشت و هم باید لذت بُرد. اما گاه انسان آنچنان والِه و والا میگردد ڪه رفتن را بر ماندن بیشتر میخواهد.
بقیه در ادامه
ادامه مطلب
درباره این سایت