دامنۀ کتاب
7210
عکس از دامنه
۱. پاریز روستایی در کرمان است. باستانی _که نوشتههایش همیشه به طنز اجتماعی پیوست است_ از تخریب زمین مینالد و در صفحهی ۸ به خواننده میرساند که شصتهفتاد سال پیش باغها، در و دیوار نداشت، ولی دار و درخت داشت. اینک باغها در و دیوار دارند، اما درخت ندارند!
۲. در صفحهی ۱۰ به نماز فرهاد میرزا عموی ناصرالدین شاه اشاره دارد که زمانی حاکم لرستان بود به ناصرالدین شاه گفت همه چیز در لرستان امن و امان است، الّا نمازهای یومیهی من که هر چه در لرستان خواندم باید اعاده کنم زیرا از وحشت لُرهای معترض حتی دو رکعت نتوانستهام با حضور قلب بخوانم!
۳. پاریزی در کتاب دیگرش کوچهی هفتپیچ» معتقد است مثلث تاریخ، از زمان و مکان و انسان بُعد میگیرد و بُعد اصلی و اساسی این مثلث، همین انسان است.
۴. یک نکتهی دیگر هم از پاریزی بگویم و خلاص. او در صفحات ۵۹۴ تا ۶۰۱ کتاب دیگرش سنگ هفت قلم» میگوید:
من ثابت کردهام که طبیعیترین راه برای ادارهی مملکتی مثل ایران، با بیابانهای پُرطول و عرض، و راههای طولانیِ بیآبادانی، و دِهاتِ کوچک، فُرم ادارهی یک حکومت فدرال است. این نکته را تنوع آبوهوا و عادات و لَهجهها و مقتضیات محلی نیز تکمیل میکند. اگر چنین حکومتی وجود داشته باشد، مردم خودبهخود صد قدم به دموکراسی و آزادی نزدیک شدهاند.».
درباره این سایت