فَبَشِّرْ عِبَادِ * الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِکَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ.
 
پس بندگانم را بشارت ده‏. همان کسانى را که قولِ [نیک و حق‏] را مى‏‌شنوند و آنگاه از بهترین آن پیروى مى‏‌کنند، اینانند که خداوند هدایتشان کرده است و اینانند که خردمندانند.
 
 
 
 
تفسیر علامه طباطبایی
 
مراد از (قَوْل) به شهادت اینکه دنبالش مسأله‌ی (اتّباع) آمده، آن قولى است که ارتـبـاط و مِـسـاسـى [=نزدیکی] بـا عـمـل داشـتـه بـاشـد، پـس ‍ بـهـتـریـن قـول آن قـولى اسـت کـه آدمـى را بـهـتـر به حق برساند، و براى انسان خیرخواهانه‌تر بـاشـد. و انـسـان فـطـرتـاً ایـن‌طـور اسـت کـه حُـسـن و جـمال را دوست مى‌دارد و به سویش مجذوب مى‌شود، و معلوم است که هرچه آن حُسن، بیشتر بـاشـد ایـن جـذَبـه شـدیـدتـر اسـت. و اگـر زشت و زیبا، هر دو را ببیند، به سوى زیبا مـتـمـایل مى‌شود، و اگر زیبا و زیباتر را ببیند به سوى زیباتر مى‌گراید. و اما اگر به سوى زیباتر نرود، و باز به همان زیبا سرگرم شود معلوم مى‌شود که سرگرمى‌اش به زیبا به خاطر زیبایى آن نبوده، چون اگر براى زیبایى آن بود با بیشتر‌شدن زیـبـایـى، بـایـد بـیـشـتـر مـجـذوب شـود، و زیـبـا را رهـاکـرده بـه طـرف زیـبـاتـر متمایل شود.
 
 
پـس ایـنـکـه آیـه‌ی شـریـفـه بـنـدگـان خـدا را توصیف فرموده به اینکه (پیرو بهترین قـولنـد) مـعـنـایـش ایـن اسـت کـه مـطبوع و مفطور بر طلبِ حقّند و به فطرت خود، رشد و رسـیـدن بـه واقـع را طـالبـنـد. پـس هـر جـا امـرشـان دائر شـود بـیـن حـق و بـاطـل، بـیـن رشـد و گـمـراهـى، البـتـه حـق و رشـد را مـتـابـعـت مـى‌کـنـنـد و بـاطل و گمراهى را رها مى‌نمایند. و هر جا امرشان دایر شود بین (حق) و (اَحقّ) -حقتر- و رشد و رشدِ بیشتر، البته حقتر و رشد بیشتر را انتخاب مى‌کنند. پـس حـق و رشـد، مـطلوب بندگان خداست، و به همین جهت هر چه بشنوند به آن گوش مى‌دهـنـد و ایـن‌طـور نـیـسـت کـه متابعت هواى نفس کنند و هر سخنى را به صرفِ شنیدن، بدون تفکر و تدبُّر رد کنند.
 
 
پـس جـمـله‌ی الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ مفادش این است که: بندگان خدا طالب حق و رشدند، به هر سخنى که گوش ‍ دهند بدین امید گوش مى‌دهند که در آن حقّى بیابند و مى‌ترسند که در اثر گوش‌ندادن به آن، حق از ایشان فوت شود.
 
 
بعضى از مفسرین گفته‌اند: مراد از (گوش‌دادن به حرف و پیروى‌کردن از بهترین آن) گوش‌دادن به قرآن و غیرقرآن، و پیروى‌کردن از قرآن است. بعضى دیگر گفته‌اند: مراد اِستماع اوامر خداى تعالى و پیروى‌کردن بهترین آنها است، مـثـلاً در مـسـأله‌ی قـصـاص، خـدا هـم اجـازه‌ی قصاص به ایشان داده، و هم عفو، و ایشان عفو را پـیروى مى‌کنند. و نیز هم اجازه داده صدقه را آشکارا دهند و هم پنهانى، و ایشان پنهانى صدقه مى‌دهند. ولى ایـن دو قـولى کـه از مـفـسّـریـن نـقـل کـردیـم بـدون دلیل عمومِ آیه را تخصیص می‌زند.
 
 
أُولَئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ: این جمله اشاره است به اینکه صفت پیروى از بهترین قـول، خـود هـدایـتى است الهى، و این هدایت -که گفتیم عبارت است از طلب حق و آمادگى تـام بـراى پـیروى از آن هر جا که یافت شود- هدایتى است اجمالى که تمامى هدایتهاى تفصیلى و رسیدن به هر یک از معارف الهى بدان منتهى مى‌شود.
 
 
وَأُولَئِکَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ: یعنى اینهایند تنها کسانى که صاحب عقل‌اند. و از این جـمـله اسـتفاده مى‌شود که عقل عبارت است از نیرویى که با آن به سوى حق راه یافته مى‌شـود، و نـشانِ داشتن عقل، پیروى از حق است. و در تفسیر آیۀ ۱۳۰ بقره (وَمَنْ یَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْرَاهِیمَ إِلَّا مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ: و چه کسى جز آنکه به سبک ‌مغزى گراید از آیین ابراهیم روى برمى‏‌تابد) که از آن استفاده مى‌شود که سفیه آن کسى است که دین خدا را پیروى نکند، در نتیجه عاقل آن کسى است که دین خدا را پیروى کند. المیزان.

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها