بحثی اخلاقی و دینی بر مبنای ایده‌ها و استدلالات علامه طباطبایی: تأکید دارم این پُست، با تمایل، تأنّی و تفکر خوانده شود: پیامبر (صلّی الله علیه و آله) بسیار مودّب بود. به سخنان دیگران خوب گوش می‌داد. سخن کسی را قطع نمی‌کرد و اگر سخن حقّی را می‌شنید، تصدیق می‌کرد. از مباحث جدلی گریزان بود ولی به سوالات دیگران بدون خودنمایی پاسخ می‌داد.» (1)

 

خود را از سه چیز به سختی دور می‌داشت؛ جدال و کشمکش، پُرحرفی و ذکر مطالب بی‌فایده. نسبت به مردم نیز از سه چیز پرهیز داشت؛ کسی را نکوهش و سرزنش نمی‌کرد، لغزش‌های کسی را جستجو نمی‌نمود و عیب کسی را پی نمی‌گرفت. سخن نمی‌گفت مگر در جایی که امید ثواب در آن می‌داشت. هنگام سخن‌گفتن چنان اهل مجلس را جذب می‌کرد که همه سر به زیر افکنده، گویی پرنده بر سرشان نشسته، آرام و بی‌حرکت می‌ماندند، و چون ساکت می‌شد آنان سخن می گفتند و نزد آن حضرت بر سر سخنی نزاع نمی‌کردند. هر که سخن می‌گفت همه ساکت به سخنانش گوش می‌دادند تا سخنش پایان یابد. و در محضر حضرتش به نوبت سخن می گفتند.» (2)

 

علامه طباطبایی

 

علامه طباطبایی از همان ابتدای ایام طلبگی اهتمام ویژه‌ای به سنن و آداب معاشرت نبی مکرّم اسلام (صلی الله علیه و آله) داشت، به همین جهت به مطالعه‌ی بیش از 60 کتاب حدیثی، از آثار بیش از 40 تن از دانشمندان اسلامی پرداخت. آن زمان‌ها بیشتر کتاب‌ها نسخه خطی و چاپ سنگی بودند. کتب روایی را زیر و رو کرد تا توانست با گرد آوری بالغ بر 400 روایت، ریز به ریز سنن و سیره پیامبر (صلّی الله علیه و آله) را یادداشت نموده و به آن‌ها عمل کند. چرا که قرآن کریم پیامبر (صلّی الله علیه و آله) را اسوه حسنه معرفی نموده است. (3)

 

فرزند ایشان نقل می‌کند؛ علامه کتاب سنن النبی» را خودش موبه‌مو در کل عمر انجام می‌داد. علامه طباطبایی در روایتی که در مقدّمه سنن النبی در مورد سبب نگارش کتاب آورده است، می نویسد (4) ؛ امام صادق (علیه السّلام) مى‏‌فرماید من دوست ندارم که مسلمانى بمیرد، مگر این‏که تمام آداب و سنن آن حضرت را ولو یک بار هم که شده، انجام دهد.» (5) به همین دلیل بود که اصرار داشت برای یکبار هم که شده میگو بخورد. این خواسته ایشان با رویه زندگی و خوراک ساده ایشان متفاوت بود، وقتی دلیل این خواسته از ایشان سؤال شد، فرمود پیامبر (ص) یکبار در عمرشان میگو خورده بودند. (6)

 

سُنَن النبی»

 

سُنَن النبی کتابی است که مرحوم علامه طباطبایی ابتدا برای عمل شخصی خویش گرد آوری کرده بودند، ولی جزء آخرین آثاری است که در زمان حیات ایشان با نظر و خواست خود ایشان به چاپ رسید و از میان کتاب‌های خوبش، مکرّر این کتاب را به دوستان و آشنایان هدیه می‌فرمود.(7) اهتمام ایشان به این روایات به قدری است که در المیزان در بحث ادب انبیاء» -که خود بحثی تفصیلی در جلد ششم المیزان است- پس از ذکر ادب الهی انبیاء در لسان قرآن از آدم (علی نبینا و آله و علیه السّلام) تا نبی خاتم (صلی الله علیه و آله) بر خلاف مباحث روایی المیزان، به طور تفصیلی در حدود 50 صفحه، 183 روایت را که شامل همه انواع آداب و سنن نبی ختمی (صلی الله علیه و آله) است مستقیماً از سنن النبی» که در آن زمان رساله‌ای منتشرنشده برای عمل شخصی ایشان بود (8)، ذکر می‌کنند. و در پایان در تأیید این روایات تصریح می کنند که این بود پاره‌ای از آداب و سنن آن حضرت که ما آن را از رساله‏‌اى که سابقاً در باره‌ی سنن آن حضرت تألیف کرده بودیم انتخاب نموده، در اینجا ذکر نمودیم، و در کتب شیعه و سنى روایات مستفیض‌ه‏اى در این باره مکرّر نقل شده که البته آیات الهى قرآن نیز آن را تایید مى‏‌کند و هیچ‌یک از آنها را رد و انکار نمى‌‏نماید.» (9)

 

سرّ این اهتمام علمی و اقتدای عملی علامه طباطبایی به روایات سنن النّبی» که به نظر می آید از روایت امام صادق (علیه السّلام) و بیان قرآن در مورد اُسوه‌بودن پیامبر(صلّی الله علیه و آله) برداشت شده است را باید در همین مباحث المیزان جستجو کرد. آنچه در مقدمه سنن النبی به نقل از مرحوم علامه آمده است،(10) بحثی است که در ذیل همین مباحث ادب انبیاء، ذکر گردیده است. علامه طباطبایی (رضوان الله علیه) در ضمن بیان آداب و سنن پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله) با اشاره به آیه‌ی شریفه‌‌ی إِنَّکَ‏ لَعَلى‏ خُلُقٍ‏ عَظِیم‏» [و یقیناً تو بر بلندای سجایای اخلاقی عظیمی قرار داری] (سورۀ قلم، آیه 4) ایشان را دارای خُلق عظیم می‌داند و در ذیل این آیه‌ی شریفه با بیان روایت نبوی؛ بُعِثتُ لِاُتَمِّمَ مَکَارِمَ الأَخلَاق‏»15 اتمام مکارم اخلاق را رسالت نبی ختمی مرتبت (صلّی الله علیه و آله) و مقام اختصاصی ایشان ذکر می کند. (11) و برای فهم خُلق عظیم ایشان، ارجاع می‌دهد به همین روایات برگزیده سنن النّبی» که در جلد ششم المیزان در مبحث ادب انبیاء آمده است. (12) امّا این که مرحله اتمام مکارم اخلاق چیست، در ضمن تبیین مکاتب اخلاقی در المیزان بیان شده است.

 

ایشان ضمن تبیین مسالک اخلاقی سه‌گانه بیان می‌کند که مسلک اوّل که مبتنی بر غایات دنیوی و اجتماعی است اخلاق بشری و عرفی مبتنی بر پسند عامّه مردم و در مرحله عالی خود که اخلاق حکما است، مبتنی بر حقّ و فضائل اجتماعی است. مسلک دوّم که مبتنی بر فضائل انسانی و غایات اخروی است، مسلک اخلاقی انبیا( سلام الله علیهم اجمعین) است که بر مبنای تبشیر به بهشت و نِعَم اُخروی و انذار از جهنم و عذاب اخروی است. این مسلک اگرچه مورد تأیید قرآن است امّا سطح عالی اخلاق قرآن، مسلک سوّم است که اخلاق توحیدی و مسلک نبی ختمی مرتبت (صلّی الله علیه و آله) است و مخصوص به قرآن کریم است و در هیچ یک از کتب آسمانى که تا کنون به ما رسیده یافت نمی‌شود و نیز از هیچ یک از تعالیم انبیاء گذشته (سلام اللَّه علیهم اجمعین) نقل نشده و نیز در هیچ یک از مکاتب فلاسفه و حکماى الهى دیده نشده» (13)

 

مسلک سوم که طریقه قرآن است بر اساس توحید خالص و کامل بنا شده، توحیدى که تنها و تنها در اسلام دیده مى‏‌شود و خاص اسلام است. بناى اسلام بر محبت عبودى و ترجیح‌دادن جانب خدا بر جانب خلق و بنده است (یعنى هر جا که بنده در سر دو راهى قرار گرفت که یکى به رضاى خدا و دیگرى به رضاى خودش مى‌‏انجامد، رضاى خود را فداى رضاى خدا کند، از خشم خود به خاطر خشم خدا چشم بپوشد، از حق خود بخاطر حق خدا صرف‌نظر کند.) و معلوم است که محبت و عشق و شور آن بسا می‌شود که انسان مُحب و عاشق را به کارهایى وا می‌دارد که عقل اجتماعى، آن را نمى‏‌پسندد، چون ملاک اخلاق اجتماعى هم، همین عقل اجتماعى است و یا به کارهایى وا می‌دارد که فهم عادى که اساس تکالیف عمومى و دینى است، آن را نمى‌‏فهمد، پس عقل براى خود احکامى دارد و حُب هم احکامى جداگانه‏» (14)

 

با این تفصیل، دعوت نبی ختمی مرتبت (صلّی الله علیه و آله) به اخلاق توحیدی مبتنی بر محبّت الهی است. و این دعوت در سایه‌ی تبعیت کامل از ایشان محقّق می‌گردد. و این روح حاکم بر کتاب سنن النبی» که اگر به آن توجه شود، حیات توحیدی در پرتو روایات نبوی آن موج می‌زند. لذا خداوند خطاب به پیامبر (صلّی الله علیه و آله) می‌فرماید قل إن کنتم تحبّون الله فاتّبعونی یحببکم الله.» [بگو اگر خدا را دوست دارید از من پیروى کنید تا خدا دوستتان بدارد و گناهان شما را بر شما ببخشاید و خداوند آمرزنده مهربان است]  (آیۀ 31 آل عمران) مسیر این محبت الهی، تبعیت و پیروی از پیامبر (صلّی الله علیه و آله) است و روشن است که این تبعیت باید از روی محبت پیامبر (صلّی الله علیه و آله) که نازله‌ی محبت الهی است باشد تا انسان را به محبت الهی برساند. لذا علامه طباطبایی ذیل همین آیه شریفه می فرماید:

 

اسلام -یعنى شریعتى که براى پیامبر اسلام تشریع شده و عبارت است از مجموع معارف اصولى و اخلاقى و عملى و سیره آن جناب در زندگى- همان سبیل اخلاص است، اخلاص براى خداى سبحان که زیر بنایش حب است پس اسلام دین اخلاص و دین حب است.» (15)

 

با این بیان؛ ادب الهی نبی ختمی مرتبت (صلّی الله علیه و آله) عبارت است از صورت و هیأت این توحید حُبّی در فعل و عمل ایشان که نازله‌ی توحید و اخلاق توحیدی در عمل ایشان است. (16) و تبعیت از آن ما را به این مرتبه‌ی توحید الهی و ولایی بر مبنای محبت الهی می‌رساند و اساساً شریعت الهی تمثالی از ادب و اخلاق ایشان است (17) و این معنای دقیق اُسوه‌بودن پیامبر (صلّی الله علیه و آله) در آیۀ شریفۀ لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنه.» [یقیناً برای شما در [روش و رفتار] پیامبر خدا الگوی نیکویی است برای کسی که همواره به خدا و روز قیامت امید دارد؛ و خدا را بسیار یاد می کند.] (آیۀ 21 سورۀ احزاب) است.

 

مرحوم علامه بیان می‌کنند، که اُسوه‌بودن ایشان و دعوت به تبعیت از ایشان به صورت مطلق آمده است و لذا اُسوه‌بودن ایشان در همه‌ی رفتار و آداب و سنن زندگی ایشان به صورت ثابت و همیشگی است. (18) چراکه، هر عملی که نبی مکرم اسلام (صلّی الله علیه و آله) انجام می‌دادند، با هدایت الهی بوده و خداوند نیز ما را به اقتدای به ایشان فرمان داده است: أُولَئِک الَّذِینَ هَدَی اللَّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ.» [اینان کسانى هستند که خدا هدایتشان کرده است پس به هدایت آنان اقتدا کن بگو من از شما هیچ مزدى بر این [رسالت] نمى‏‌طلبم‌ این [قرآن] جز تذکرى براى جهانیان نیست ] (آیۀ 90 سورۀ اَنعام).

 

همچنین در روایتی از امیرالمؤمنین آمده است که فاقتدوا بهدی رسول اللَّه صلی الله علیه و آله فإنّه أفضل الهدی، و استنّوا بسنّته فإنّها أشرف السنن» (19)؛ به این معنا که از روش رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) پیروی کنید که بهترین روش‌هاست، سُنت او را بکار گیرید که شریف‌ترین سنت‌هاست. در نتیجه، بهترین الگو رسول الله است و هر کاری که از این الگو پیروی کند با هدایت الهی انجام شده است. 

 

این تبعیّت زمانی تام می‌شود، که محبّت پیامبر (صلی الله علیه و آله) مبنای تبعیّت قرار گیرد، و انسان خود را سایه‌ی معشوق خویش که وجود پیامبر (صلّی الله علیه و آله) است بیابد و آنچه را او برای خود و تابعانش می‌پسندیده است، برای خود بپسندد. چنین تبعیّتی منجر به جاری‌شدن فعل و سنّت ایشان در وجود انسان و ملحق شدن عمل ما به عمل ایشان می‌شود و از این طریق انسان اراده پیامبر (صلّی الله علیه و آله) را در وجود خود جاری کرده است و از این طریق زمینه شفاعت و معیّت با ایشان را برای خود فراهم می‌سازد. (منبع)

 

پاورقی‌ها:

1 - سیری در سیره علمی و عملی علامه طباطبایی از نگاه فرزانگان، ص 173.
2 - سنن النبی علامه طباطبایی، ترجمه استادولی، ص 21.
3 - سنن النبی، ترجمه افقهی، ص 30 و 31.
4 - سنن النبی علامه طباطبایی ترجمه افقهی، ص 55.
5 - من لایحضر، ص 431.
6 - ز مهر افروخته، ص 36.
7 - مقدمه سنن النبی علامه طباطبایی، ترجمه افقهی.
8- در پاورقی متن اصلی المیزان که در ترجمه نیامده فرموده اند: استخرجناها من رسالة عملناها سابقاً فی سنن النبی صلى الله علیه و آله.» المیزان فی تفسیر القرآن، ج 6، ص 338.
9 - ترجمه تفسیر المیزان، ج 6، ص 487.
10 - سنن النبی علامه طباطبایی، ترجمه افقهی، ص 30 و 31.
11 - ترجمه تفسیر المیزان، ج 19، ص 631.
12 - ترجمه نفسیر المیزان ج 19، ص 418 و  419.
13 - ترجمه المیزان، ج 1، ص 539.
14 - ترجمه تفسیر المیزان، ج1، ص 542.
15 - ترجمه تفسیر المیزان، ج 3، ص 249.
16 - المیزان فی تفسیر القرآن، ج 6، ص 257 و 258 .
17 - ترجمه تفسیر المیزان، ج1، ص 449.
18 - ترجمه تفسیر المیزان، ج 16، ص 432.
19- تحف العقول عن آل الرسول علیهم السلام, جلد 1, صفحه 149؛ نهج البلاغه، خطبه 110

 

توضیح دامنه: کتاب سُنَن النبی» از انتشارات بوستان کتاب قم، مجموعه‌ای از روایات ائمه‌ (ع) درباره‌ی سیره‌ی پیامبر اسلام (ص) است که مرحوم علامه سید محمدحسین طباطبایی آن را تألیف کرده‌اند. بیست و یک فصل است؛ شامل: اخلاق حضرت، پوشش ایشان، آداب حضرت درباره‌ی مسکن، آداب معاشرت با خانواده، خوردن و آشامیدن، آداب عبادات مانند نماز و روزه و قرائت قرآن و . .


مشخصات

آخرین جستجو ها